جدول جو
جدول جو

معنی زه کشی - جستجوی لغت در جدول جو

زه کشی
خشکاندن آب باتلاق، عمل خشکاندن باتلاق به وسیلۀ کندن گودال ها یا نهرهای کوچک و بردن آب های زائد به گودال ها و زمین های پست
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
فرهنگ فارسی عمید
زه کشی
(زِهْ کَ / کِ)
عمل کندن جویهای گود تا رطوبت یا آب اراضی باتلاقی در آن گرد آمده زمین خشک و سالم شود. جداولی که در باتلاقها کنند برای اخراج آبهای عفن، تا زمین خشک و آمادۀ زراعت شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خشکانیدن آب زمین. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
زه کشی
خشکاندن آب زمین
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
فرهنگ لغت هوشیار
زه کشی
((زِ. کَ یا کِ))
خشکاندن آب زمین
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اره کشی
تصویر اره کشی
شغل و عمل اره کش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خط کشی
تصویر خط کشی
خط کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپه کشی
تصویر سپه کشی
لشکرکشی، شغل و عمل لشکرکش، فرماندهی لشکر، فرستادن لشکر، آدات و ادوات جنگی به جایی
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ بِ نِ / نَ دَ)
کشیدن زه کمان را. (فرهنگ فارسی معین). کشیدن زه کمان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، سخت شدن جراحت. تیر کشیدن عضله. (فرهنگ فارسی معین) ، از محلی باتلاقی بوسیلۀ جویها، سیاه آبها را بیرون کردن تا زمین خشک و قابل زراعت شود. جویها کردن برای بیرون کردن رطوبت بسیار یا آب فاسد از زمینی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زه کشی و زه شود
لغت نامه دهخدا
(فَ تَ / تِ)
که زه کشی کند. رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خط کشی
تصویر خط کشی
پگمالی خط کشیدن روی کاغذ بوسیله خط کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لش کشی
تصویر لش کشی
مرده کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل کشی
تصویر گل کشی
حمل و نقل گل و خاک: کپه گل کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غله کشی
تصویر غله کشی
عمل غله کشیدن حمل غله از جایی به جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر کشی
تصویر گهر کشی
عمل گوهرکش حمل گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک کشی
تصویر چک کشی
گرفتن پول از حساب شخصی بوسیله چک چک نویسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به کلی
تصویر به کلی
سراسر همه همگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اره کشی
تصویر اره کشی
کاراره کش عمل و شغل اره کش با اره چیزی را قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کشیدن
تصویر زه کشیدن
کشیدن زه کمان، سخت جراحت شدن تیر کشیدن عضله ها
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل کسی که در گاراژها برای محکم تر شدن اسکلت اتومبیلها محل اتصال اجزای اسکلت را با تسمه های آهن مجددا می پیوندد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لش کشی
تصویر لش کشی
((لَ. کِ))
مرده کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زه کشیدن
تصویر زه کشیدن
کشیدن زه کمان، سخت شدن جراحت، تیر کشیدن عضلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
dont
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بیرون آوردن وش از داخل غوزه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
cuyo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
siapa yang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
ของใคร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
wiens
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
чий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
di chi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
cujo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
谁的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
którego
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
dessen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
чьего
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چه کسی
تصویر چه کسی
जिसका
دیکشنری فارسی به هندی