- زه کشی
- خشکاندن آب زمین
معنی زه کشی - جستجوی لغت در جدول جو
- زه کشی ((زِ. کَ یا کِ))
- خشکاندن آب زمین
- زه کشی
- خشکاندن آب باتلاق، عمل خشکاندن باتلاق به وسیلۀ کندن گودال ها یا نهرهای کوچک و بردن آب های زائد به گودال ها و زمین های پست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشیدن زه کمان، سخت جراحت شدن تیر کشیدن عضله ها
کشیدن زه کمان، سخت شدن جراحت، تیر کشیدن عضلات
کاراره کش عمل و شغل اره کش با اره چیزی را قطع کردن
سراسر همه همگی
عمل و شغل کسی که در گاراژها برای محکم تر شدن اسکلت اتومبیلها محل اتصال اجزای اسکلت را با تسمه های آهن مجددا می پیوندد
گرفتن پول از حساب شخصی بوسیله چک چک نویسی
پگمالی خط کشیدن روی کاغذ بوسیله خط کش
لشکرکشی، شغل و عمل لشکرکش، فرماندهی لشکر، فرستادن لشکر، آدات و ادوات جنگی به جایی
عمل غله کشیدن حمل غله از جایی به جایی
حمل و نقل گل و خاک: کپه گل کشی
عمل گوهرکش حمل گوهر
مرده کشی
خط کشیدن
شغل و عمل اره کش
чьего
dessen
którego
di chi
wiens
ของใคร
siapa yang
जिसका
של מי